۱۵ اردیبهشت؛ روز شیراز, بهاربد و جشن نیمه بهار

اردیبهشت فصل دلبری ِ دختر بهار, شیراز یکی از تاریخی ترین شهرهای ایران است, شهری تماشایی با باغ ها و آثار تاریخی فراوان که نه فقط گردشگران داخلی بلکه گردشگران زیادی هم از خارج کشور دارد

اهمیت این شهر در حدی است که حتی روزی در تقویم هم برای آن در نظر گرفته شده و ۱۵ اردیبهشت به نام روز شیراز نامگذاری شده است. پیش از این در مورد هیچ کدام از شهرهای ایران سابقه نداشته که روزی به نام شهری خاص معرفی شود و شیراز در این مورد تکه تازه است. در این روز در شهر شیراز برنامه ها و رویدادهای فرهنگی زیادی برگزار می شود .

ماجرای ثبت ۱۵ اردیبهشت به نام «روز شیراز» چند سال پیش برمی گردد زمانی که این نامگذاری در شورای شهر شیراز تصویب شد و خیلی زود به تایید مجلس هم رسید. اگر تا به حال در اردیبهشت ماه گذرتان به شیراز افتاده باشد حتما می دانید که این شهر در این ماه چقدر سرسبز و تماشایی ست و از همه مهمتر عطر بهار نارنج در باغ ها و خیابان های این شهر جایی رویایی و بهشتی را پدید آورده است. خیلی ها اردیبهشت را ماه شیراز می دانند و منتظرند تا اردیبهشت شود و سفری به شیراز ترتیب دهند به خصوص اینکه در این ماه به مناسبت روز شیراز مراسم متنوع و جالبی هم در سطح شهر برگزار می شود.

داشته های فرهنگی، هنری و تاریخی شیراز در کنار طبیعت زیبای اردیبهشتی این شهر سبب شده که ۱۵ اردیبهشت را به نام “روز شیراز” نامگذاری کنند.

بنا به روایت اسناد تاریخی نام شیراز از الواح گلی ایلامی متعلق به ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد که در گوشه جنوب غربی این شهر یافت شد، گرفته شده است. در این الواح به شهری به نام تیرازیس اشاره شده است که بر اثر گذر زمان به شیراز تغییر نام داده است.

در کاوش های باستان شناسی در تخت جمشید، به سرپرستی جورج کامرون در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به پیدایش خشت نبشته هایی عیلامی انجامید که بر روی چند فقره از آن ها به قلعه ای بنام «تیرازیس» یا «شیرازیس» اشاره شده است. همچنین مهره هایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام، در محل قصر ابونصر یافت شده است که حاوی نام «شیراز» هستند.

جشن گاهنبار میدیوزرم یا جشن بهاربد که از بزرگترین و مهم ترین جشن های ایرانیان پیش از رواج دین زرتشتی در عصر ساسانی بوده است. آخرین سند مکتوب از برگزاری جشن میانه بهار، عبارت است از گزارش کوتاه اما مهم ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه (فصل دوازدهم) که از اهتمام فراوان مردم به برگزاری آن یاد می کند و پس از آن در هیچ منبع دیگر، یادی از آن نشده است. امروزه بازمانده هایی از جشن کهن بهاربد در نواحی گوناگون سرزمین های ایران بر جای مانده است (مانند مراسمی زیبا و نمادین در حوض سعدی شیراز و چشمه مجاور آن).

در زمانی که گاهشماری گاهنباری یا کهن ترین گاهشماری شناخته شده ایرانی، روایی داشته و هنوز هم نشانه هایی از آن کم وبیش برجای مانده است؛ آغاز و میانه هر یک از فصل های سال جشن گرفته می شده است. یکی از این جشن های سالیانه که در پانزدهم اردیبهشت یا روز دی به مهر از اردیبهشت ماه برگزار می شده، عبارت بوده از گاهنبار میدیوزَرِم (در اوستایی: مَـئـیـذیـوئی زَرِمَـیَـه) که به معنای میانه فصل سبز یا میانه بهار است.

جشن های گاهنباری یا موسم های سالیانه، ادامه و بازمانده ای از نوعی تقویم کهن در ایران باستان است که طول سال خورشیدی را نه به دوازده ماه خورشیدی، بلکه به چهار فصل و چهار نیم فصل تقسیم کرده اند و هریک از این بازه های زمانی، نام و جشنی ویژه داشته است.

سال گاهنباری از نخستین روز تابستان آغاز می شد و پس از هفت پار ه ی زمانی، یعنی سه پایان فصل و چهار میانه فصل، به آغاز سال بعدی می رسید. پایان بهار یا آغاز تابستان دارای جشن گاهنباری نبوده و تنها به عنوان جشن آغاز سال نو به شمار می رفت.

متن پهلوی «ویـچـیـتَـکی های زاد سْـپَـرَم/ زات سْـپَـرَم» (گزیده های زادسپرم)، بجز اشاره های کوتاه و جالبی که به تاریخچه و رویدادهای زمان زرتشت می پردازد، برانگیختن او به پیامبری را نیز به همین روز منسوب می دارد.

زادسپرم نقل می کند که زرتشت در دی به مهر روز از اردیبهشت ماه یا پانزدهم اردیبهشت، به جشنگاهی می رود که در آن روز مردمان بسیاری در آنجا جشنی به نام «بهاربُد/ بهاربود» آراسته بوده اند. در بامداد آن روز، او برای کوبیدن هوم (هَـئـومَـه) به کرانه رود دائیتی می رود و در آنجا وهومن بدو فراز می آید. وهومن، پوشاکی از روشنایی بر تن داشت و سراسر اندام او از روشنایی بود. او زرتشت را به انجمن همپرسگی امشاسپندان بر کرانه رود دائیتی فراز می برد و در همین انجمن، اورمزد او را به دین آوری بر می گزیند.

البته میانه بهار با شانزدهم اردیبهشت برابر است؛اما در گذشته و حتی امروزه، عملا پانزدهمین روزِ ماهِ دوم هر فصل به عنوان میانۀ هرفصل شناخته می شود.

روایت زادسپرم از پیامبری زرتشت، در سده هفتم هجری و در مثنوی «زراتشت نامه» به شعر برگردان شده و سپس در «دبستان المذاهب» دگرباره به نثر بازگو شده است.

چــو یــک نـــیــمــه از مــاه اردیـــبــهــشـت

گـذشـت و جـهـان گـشـت هـمـچـون بـهـشـت

ازان پـــس ازان جــشــنــگــه گــشــت بـــاز

بـــیـــامــــد بـــه نـــزدیــــک دریــــا فــــــراز

بـــروزی کـــه خـــوانـــی وُرا دی بـــمـــهــر

بــدانــگــه کــه خــورشــیــد بــنــمــود چـهــر

امروزه بازمانده هایی از جشن کهن بهاربُد در نواحی گوناگون سرزمین های ایرانی برجای مانده است (مانند مراسمی زیبا و نمادین در حوض سعدی شیراز و چشمه مجاور آن)، اما آیین های بزرگداشت روز پیام آوری زرتشت بکلی فراموش شده و در هیچ کجا برگزار نمی شود.

جشن های گاهنباری(پاره های سال/موسم های سالیانه)،ادامه و بازمانده ای از نوعی تقویم کهن در ایران باستان است که طول سال خورشیدی را نه به دوازده ماه خورشیدی،بلکه به چهارفصل وچهار نیم فصل تقسیم می کرده اند و هریک از این بازه های زمانی،نام وجشنی ویژه به همراه داشته است.

سال گاهنباری از هنگام انقلاب تابستانی یا نخستین روز تابستان آغاز می شده وپس از هفت پارۀ زمانی،یعنی سه پایان فصل و چهار میانه فصل،به آغاز سال بعدی می رسیده است(پایان بهار یا آغاز تابستان دارای جشن گاهنباری نبوده و تنها به عنوان جشن آغاز سال نو بشمار می رفته است.

بعدا (و احتمالا در زمان تحریف های عصر ساسانی)،کوشش می شود تا جشن های گاهنباری با باورهای دینی ِ ساختگیِ ساسانیان تطبیق پیدا کند و برای آنها دلایل مذهبی می تراشند وخلقت آسمان،آب،زمین،گیاه،جانواران و مردم را به این گاه ها منسوب می دارند و دخل وتصرف فراوانی در فاصلۀ حقیقی موسم های گاهنباری(که با تقویم طبیعی کاملا برابراست)می کنند. دستبردهای عصر ساسانی در نظام گاهشماری گاهنباری موجب شده است که فاصلۀ گاهنبارها در متون کهن به گونه های بسیار مختلفی ثبت شوند و هیچگونه تطبیقی با یکدیگر نداشته باشند.

نظام موسم های گاهنباری بسیار ساده ودقیق است و امروزه همچنان بیشتر روستانشینان و کشاورزان سرزمین های ایرانی از آن بهره برداری می کنند.در بین کشاورزان،سنجش زمان به گونۀ شمارش روزهای فصل(مثلا بیستم بهار،چهلم بهار ویا بیست روز به تابستان مانده)بسیار رایج تر از سنجش زمان براساس شماره روز و ماه است .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.